همه انگشتای دست چپم رو با هویه سوزوندم و ایضا همه انگشتای دست راستم رو با چسب حرارتی. هویه رو اولین بار بود دست میگرفتم، چسب حرارتی هم چون عجله داشتم برم خرید داغ داغ اضافه هاش رو میگرفتم. اون وسط مامان خانم هم به ازای هر اوف گفتن من میفرمودند «ایراد نداره در عوض یاد میگیری». آبجی جان هم در راستای , ...ادامه مطلب
شاید وزارت ارشادی ها هم بعله! #در مورد کتاب +لکلکی در کار نیست قبلا خوانده بودم. به مناسبت حضور این کتاب در نمایشگاه کتاب امسال، بد نیست شما هم بخوانید. #با مادر رفته بودیم نمایشگاه کتاب رو به روی شهرداری. چشمم رفت سمت کتاب کوچک جیبی ای که خیلی خو, ...ادامه مطلب
فکر میکنم اگه جناب روحانی با همین فرمونی که داره میره ادامه بده اصلا بعید نیست تو آخرین میتینگ انتخاباتیش همون کلت معروفو رو کنه و بذاره زیر چونه ش! #ما که رفتیم به جهنم، به خودت رحم کن دادا !, ...ادامه مطلب
فکر کنم داداشمون اومده هدیه بیان رو پاک کنه، زده خروج رو پوکونده :), ...ادامه مطلب
نماینده بولیوی در سازمان ملل روز جمعه در نشست شورای امنیت با در دست گرفتن عکسی از کالین پاول، وزیر خارجه آمریکا در زمان حمله به عراق گفت: «بهنظرم ضروری است که به خاطر بیاوریم تاریخ چه چیزی به ما میآموزد و در این برهه (2003) آمریکا تأیید کرد، , ...ادامه مطلب
علی علیه السلام یعنی تجسم عقل و عشق مطلق#عیدتون مبارک دریافت, ...ادامه مطلب
پنج سال پیش، در چنین روز و ساعتی اولین وبلاگم رو از سیستم سایت دانشگاه ایجاد کردم.به قول آبجی طاهره: «دوستان من کجا هستند!! روزهاشان پرتقالی باد». , ...ادامه مطلب
+ برابریه دیگه! حتی در تبدیل ذی شعور به غیر ذی شعور!,زن مرداد,زن مرد,زن مرد زندگی,زن مردادی,زن مرداد ماه,زن مرد نما,زن مرد عنکبوتی,زن مرده,زن مرد باز,زن مرد زندگی دانلود ...ادامه مطلب
اولین چیزی که به یاد میارم صدای خودم هست که توی ذهنم میپیچه "ای یار خوش گفتگو ، امام پنجم بگو ، از طاهران طاهر است ، محمد باقر است ". شعر دوران پیش دبستانی مون بود ... دبستانی بودم که معلم مون از توی کتاب دینی برامون خوند که لقب باقرالعلوم به معنی شکافنده علم هاست و چون امام محمد باقر علیه السلام شاگردان و کلاس های درس زیادی داشتند به این لقب خطابشون می کردند ... راهنمایی بودم که رفتم سر کتابخونه پدر و داستان راستان شهید مطهری رو برداشتم. خوندم و خوندم تا رسیدم به اون حکایت که مرد زاهد مسلکی امام باقر علیه السلام رو میبینه که در گرمای هوا برای سرکشی به باغ و,آن مردمکان از سر اندیشه ندیدند,آن مرد با سایتش آمد,آن مرد آمد,آن مرد با اسب آمد,آن مرد رفت,آن مرد درباران آمد,آن مرد را نکشید,آن مرد در باران رفت,آن مرد دیوانه چه شد,آن مرد با داس آمد ...ادامه مطلب