72 نیمه شب تا فردا

ساخت وبلاگ
#همیشه وقتی ی چیزی میگفتم و مامان بساط روضه خوندن رو پهن میکرد شاکی میشدم، ولی امروز خودم از صبح وسط بساط روضه ام. از دسته گل و کادویی که نبوده و نیست بگیر تا خودِ خودِ بازی آشتی و دلتنگی و این حرفا. یکی نیست بگه ی جوری بازی در بیارید که آدم دلش بیاد بازی بخوره. خدایا شکرت با این فامیل های دو سر گل و گلاب ما. (این روضه اصطلاح خاصی تو خونه ماست، سبک و ماهیتش با اون روضه فرق میکنه)

#از وقتی طرح دو فوریتی آقایون اصلاح طلب مجلس رو خوندم، مدام برنامه مسئول ... بسیج دانشجویی کشور جلو چشمم هست. عبارت طرح سوال توی بند یک طرح، دقیق مصداق همون سوال پرسیدن من و فنا دادن برنامه بود. چه سالی بود 92. یعنی وسط اون خونه نبودن ها ی حبس رفتن کم داشتم که نشد دیگه. حیف. (اگه باز ببینمش باز همون سوال رو ازش میپرسم بی شک)

#صحبت های امروز آقا رو که گوش می کردم بنظرم قسمتی که در مورد بحث آشتی ملی گفتن، بیشتر از اینکه جواب به فتنه گرهای 88 باشه، پیچوندن گوش امثال باهنر و سلیمی نمین و ... بود و الا تکلیف جناب باغی و دار و دسته ش که مشخصه.

#نسبت به سفر روحانی به عمان و کویت حس خوبی ندارم. هر وقت پای وساطت این شیخ نشین ها به میان اومده یک ضربه ای خوردیم و صد البته که از خودی خوردیم و نه از اونها. اون از وساطت مذاکرات که از غنی سازی بیست درصد رسیدیم به پلمپ و بتن و برجام، و حالا هم که بعد دو سال ویران کردن خونه و مدرسه و بیمارستان و عزا کردن عروسی های مردم یمن، تازه برای اولین بار موشک یمنی ها رسیده به ریاض، خدا میدونه دوباره چه نقشه ای دارن.

#داشتم شبکه ها رو میگشتم یهو تصویر سید اومد که داشت از سید عباس میگفت و بعدش سخنرانی خود سید عباس که گفت اگه ذلت رو بپذیریم اون وقت این ذلت رو باید به فرزندانمون به ارث برسونیم. گفتم نه خودش پذیرفت و نه گذاشت به بچه ش برسه. مامان آه کشید. وقتی مناجاتش رو پخش کردن یاد مناجات های شهید چمران افتادم. دیگه به این نتیجه رسیدم که خدا وسیله مرگ آدم ها رو بنا بر خواست واقعی دلشون قرار میده. یکی تو استخر، یکی تو آتیش، یکی تو لباس سیاه عزای اربعین، یکی هم همون جور که تو قنوت نمازش خواسته تیکه تیکه. (به همسر سید عباس موسوی و پسرش غبطه میخورم. این شهادت خانوادگی فوق عاشقانه ست ...)

#مستند شریک الانتصار رو قبلا دیده بودم. هر بار میبینمش یک جنبه ش بیشتر اشکم رو در میاره. نمیدونم چرا برای بعضی ها تحمل کسی که وظیفه ش رو درست انجام داده سخت تر از بازخواست کردن کسی هست که نه تنها خراب کرده بلکه اصلا عین خیالشون هم نیست که خراب کرده. غر زدن برای اینکه چرا این بودجه به بازسازی لبنان اختصاص داده شده خیلی راحت تره از اعتراض به اینجور حیف و میل بودجه استان توسط استاندار و شهردار و فرماندار. اعتراض پیشکش، تحسین هم میکنن!

#جناب صادقی توئیت گذاشته که نهار رفتن شورایعالی فضای مجازی و به هر کدومشون هم ی گوشی دادن. دلم میخواد به جای اینکه بنویسم چرا دادن یا چرا گرفتید، یادم بمونه اون موقع ها که میرفتیم جلسه، فرق نمیکرد بسیج باشه یا نهاد یا شرکت، قرار نانوشته بین مون این بود اگه ختم به کار میشد از پذیرایی که همون کیک و آب میوه بود میخوردیم، اما اگه به نتیجه نمیرسید، یا میدیدیم اصلا ما اهل اون کار نیستیم یا کار بی فایده و ثمری هست، کلا دست بهش نمیزدیم که مدیون بیت المال و یا اون طرف مقابل نباشیم.

#به آدم ها و مشکلاتشون با عینک پوزیتیویسم نباید نگاه کرد، دیگه اعتقادات و احساس شون که جای خود داره. (شاید به یاد آوردن این نکته بی ربط نباشه به تذکر امروز آقا به مسئولین)


سنجاقـ ـَک:
هیچ چیزی جای وبلاگ رو نمیگیره برام اما میتونم در یک لحظه حذفش کنم.
از شبکه اجتماعی ... بیزارم اما نمیتونم مطالبم رو ازش حذف کنم.
حکایت دنیا هم همینطوره گویا.
انار ترک خورده 1...
ما را در سایت انار ترک خورده 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmeeqaatg بازدید : 58 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 7:52